دلم میسوزه
دلم واسه خودم میسوزه
تو گل فروشیم ، می خواد کارا تبلیغاتیشو براش انجام بدم
یه پسر با ذوق مییاد تو ، یه گل رز سرخ برمیداره و با عجله حساب میکنه و میره
مات ومبهوت میمونم
یادم می یاد اولا هر وقت میدیدمت ۳ شاخه گل بهت میدادم...
دلم برا خودم میسوزه ، دلم میخواست یاد قدیما بازم سه شاخه گل بردارم
مثل قدیما بهت زنگ بزنم ، بیای ، بریم بیرون...
دلم واسه خودم میسوزه...
راه میرم ، میرسم به کادو فروشی بی اختیار توقف میکنم ...تو ویترینش یه گوی خوشکل
میبینم .......ذوق میکنم که برات بگیرمش....یهویی یادم مییاد .....آه
دلم واسه خودم میسوزه....
راهمو ادامه میدم.....باید برم چک بگیرم ...وارد مغازه بوتیک میشم
بعد از حال و احوال چکو بهم میده و میگه خانم (...) کارا جدیدمون اومده
واسه آقاتون خرید نمیکنین...یه نگاه میندازم به لباسا ...یکیشون خیلی خوشکله
ذوق میزنم و تو دلم میگم چه قدر به عزیزه دلم مییاد.....آه
متهم شدم به کدوم گناه؟به سادگی؟...به صداقت؟....به باوفا بودن؟...به فداکاری؟
هر چی فکر میکنم چیز دیگه ای نمیبینم....
کاش اینقدر بیرحم نبودی ....آه
تمام این دو سال مثل یه فیلم از جلوی چشام میگذرن..تمام حرفات...
من که میگذرم...میرم....میمیرم.......اما کاش بدونی حرفات...حرفایی که واسه تو
فقط حرف بودن...شده بودن همه ی امید من ...شده بودن اساس زندگیم
تو این دوسال هزار بار منو رنجوندی ، منم هزار بار بخشیدمت
نمیدونم ، نمیدونم دیگه میتونم ببخشمت ، نمیدونم
دلم تنگه واسه بارون...واسه خیس شدن زیر بارون...واسه خدا...خدا

نظرات شما عزیزان:
نسرین 
ساعت15:53---25 مهر 1390
خودت گفتی نظر بده
عالییییییییییییییییییییییییی ه